کلید باغ ما را ده که فردامان به کار آید
کلید بـاغ را فردا هـــزاران خواستارآید
تو لختی صبر کن چندان که قمری برچنـار آید
چو اندر بـاغ تو بلبـل به دیـدار بهارآید
ترا مهمان ناخوانده به روزی صد هـزار آید
کنون گر گلبنی را پنج شش گل در شـمار آید
چناندانـی که هرکسرا همی زو بـوی یار آید
بهـار امســال پندار همی خوشـتر ز پــاراید
وزین خوشترشود فردا که خسرو از شکـار اید
بدین شـایستگی جشنـی بدیــن بایستگی روزی
ملک رادر جهان هر روز جشنی باد و نوروزی
شعر از فرخی سیستانی شاعر ایرانی که حدود هزار سال قبل در زمان سلطان محمود غزتوی زندگی میکرده است। او در شهر غزنین در افغانستان کنونی که در آنموقع جزء خاک ایران بود در گذشت در سال 429هجری قمری