امید داشتن باور به نتیجة مثبت اتفاقها یا شرایط، در زندگی می‌باشد. امید احساسی است دربارة اینکه می‌توانیم آنچه را که میخواهیم، داشته باشیم یا یک اتفاق، بهترین نتیجه را برای ما خواهد داشت. امیدوار بودن با خوش‌بین بودن متفاوت می‌باشد. امید یک حالت احساسی است یعنی یکی از احساسات انسان می‌باشد اما خوش‌بین بودن نتیجة یک روش و الگوی تفکر عمدی و اختیاری(بينش)است که باعث حالت و رفتار مثبت در انسان می‌شود.
شاد باشید

دوشنبه، خرداد ۱۳، ۱۳۹۲

یک نامه و مشتی خاطره. اسماعیل وفا یغمائی

پیام به خانم اکرم حبیب خانی امیر یغمائی. اسماعیل وفا یغمائی. بلیندا بازول مکنزی

پیام به خانم اکرم حبیب خانی
امیر یغمائی. اسماعیل وفا یغمائی. بلیندا بازول مکنزی
خانم اکرم حبیب خانی گرامی
با سلام و آرزوی سلامت.پس از یک هفته تلاش و کوشش برای به دست آوردن خبر سلامتی شما و بیرون آمدن از سایه سنگین نگرانی که فرزند شما امیر را در گام اول احاطه کرده است. این یاداشت را برای شما مینویسیم.
من پس از یک هفته کوشش و بارش ،وتحمل بدترین اتهامات بر من، و درعین حال عدم تائید یا انکار مرگ شما توسط جنبشی که شما به آن وابسته اید  این فرض را در مقابل خود دارم که شما نیز پس از سالها از مواضع مجاهدین فاصله گرفته مساله دار، و یا به عبارت سازمانی، بریده اید و دلیل این سکوت سنگین این است.
قاعدتا اگر شما مرده بودید، یا به هر دلیلی جانباخته بودید می بایست خبر آن اعلام شود.
اگر زنده بودید و بر سر مواضع سازمان مجاهدین استوار بودید می بایست مانند اقای کامیار ایزد پناه و اقای محمد اقبال شما را به میدان آورده و دشنامنامه انقلابی کوتاه یا بلندی نثار از سوی شما نثار من بشود.
هیچکدام از اینها اتفاق نیفتاد ولی ممکن است اتفاق بیفتد. میشود علیرغم تمام مسائل شما را به نوشتن دشنامنامه فرمان دهند. این برای من مهم نیست . لطفا دشنامنامه رابنویسید و چنانکه آنها میگویند بنویسید تا ماجرا تمام شود.
 اما اگر از آنها فاصله گرفته اید ولی در هراس از جهان پیرامون و بی هویتی و بی پناهی،( که من معنا و عوارض آن را پس از سه دهه مبارزه میدانم) توان عکس العمل ندارید  به دلیل ارزشی که برای شما بعنوان یک زن شریف (که نزدیک به سی و هفت سال از عمر پنجاه و چهارساله خود را در سودای آزادی مردم ایران رنج برده است) قائلم و در نامه مفصلم توضیح داده ام، من و امیر و همسرم بلیندا بازول تمام کوششمان را بکار خواهیم بست تا با تمام امکاناتمان شما را از آن جهنم بی فرجام وآشپزخانه میهمانیهای بزرگان،در اینسوی جهان! نجات دهیم ، تا زندگی خود را چنانکه میخواهید ادامه دهید. آسمان خدا پهناور و زمینش گسترده و انسانیتش در همه جا قابل دسترسی است و میشود حتی در پایان جوانی راههای نوینی در خدمت به ملت و میهن خود یافت. باز هم وپیشاپیش میگویم نوشتن دشنام نامه  مهم نیست و حتی اگر من در این زمینه اشتباه کرده باشم( ونه زمینه های دیگر) و شما بعنوان یک مجاهد اشرفی مرا طبق سنت جاری زیر رگبار بدترین اتهامات بگیرید برای من اهمیتی ندارد. عزت و احترام شما نه بعنوان همسر سابق در چشم یک«نرینه وحشی!»، بل بعنوان یک زن شریف ایرانی مبارز و مادر فرزندم همیشه برای من گرامی و با من پایدار است. این نامه را همسرم بلیندا بازول مکنزی وفرزندتان امیر نیز امضا میکنند.
با امید به رهائی شما و با ایمان به طلوع آزادی ایران از ظلمات رژیم ولایت فقیه به اراده ملت ایران و پیشتازان حقیقی اش.
امیر  یغمائی. اسماعیل وفا یغمائی. بلیندا بازول مکنزی
سوم ژوئن 2013

آیا اکرم حبیب خانی زنده است؟ تداعی هاو گوشه هائی از یک واقعیت . اسماعیل وفا یغمائی

بهاران

بهار و نوروز در راهست. مبارک باد