امید داشتن باور به نتیجة مثبت اتفاقها یا شرایط، در زندگی می‌باشد. امید احساسی است دربارة اینکه می‌توانیم آنچه را که میخواهیم، داشته باشیم یا یک اتفاق، بهترین نتیجه را برای ما خواهد داشت. امیدوار بودن با خوش‌بین بودن متفاوت می‌باشد. امید یک حالت احساسی است یعنی یکی از احساسات انسان می‌باشد اما خوش‌بین بودن نتیجة یک روش و الگوی تفکر عمدی و اختیاری(بينش)است که باعث حالت و رفتار مثبت در انسان می‌شود.
شاد باشید

دوشنبه، خرداد ۲۴، ۱۳۸۹

آری آری زندگی زیباست

  • آری آری زندگی زیباست
    زندگی آتشگهی دیرنده پا برجاست
  • گر بیفروزیش رقص شعله اش
  • از هر کران پیداست
  • ورنه خاموش است و خاموشی گناه ماست
مشکلی نیست که آسان نشود
مرد باید که هراسان نشود

یک قسمت از شعر آرش کمانگیر.از سیاوش کسرائی



آری آری زندگی زیباست
زندگی آتشگهی دیرینه پا برجاست
گر بیفروزیش رقص شعله اش در هر کران پیداست
ورنه خاموش است و خاموشی گناه ماست
زندگی را شعله باید برفروزنده
شعله ها را هیمه سوزنده
جنگلی هستی تو ای انسان
جنگل ای روییده آزاده
بی دریغ افکنده روی کوهها دامن
آشیان ها بر سر انگشتان تو جاوید
چشمه ها در سایبان های تو جوشنده
، آفتاب و باد و باران بر سرت افشان
جان تو خدمتگر آتش سر بلند و سبز باش ای جنگل انسان

شعر ازادی پل الوار شاعر فرانسوی

شعر آزادی سروده پل الوار شاعر نامدار فرانسوی
شعر «آزادی » از پل الوار ترجمه ای از : بامداد حمیدیاشعر آزادی سروده ی پل الوار پیش از این دو بار به فارسی برگردانده شده است ، نخست در شماره ی 6 ام مجله ی گلچرخ در اردیبهشت 72 با ترجمه و نگارش دکتر جعفر معین فر و پس از آن نیز در کتاب "تنهایی جهان" که گزینه ای از اشعار الوار به ترجمه ی محمدرضا پارسایار است و نشر هرمس آن را به طبع رسانیده. دکتر معین فر در توضیح شعر آزادی چنین می نویسد:"قطعه ی آزادی را پی الوار در سال 1941 ، در بحبوحه ی اشغال فرانسه توسط آلمان سروده است. بنا به گفته ی خود شاعر ، در ابندای تنسیق کلمات آن ، شعری بوده است صرفا ً عاشقانه ، مسمّی یه "یک اندیشه ی تنها Une Seule Pensee " و در مورد زنی که او را دوست می داشته؛ اما به مرور که ستایش عاشقانه در آن توسعه می یافت ، شاعر به این واقعیت پی می برد که شعرش نمی تواند تنها مختص یک انسان باشد که در آن ، نام محبوبش را می نگارد ، بلکه تمام انسانهای در بند را در این جهان شامل می شود که در حالت اسارت ، هر یک ، نام عشق خویش را می نویسند و همه ی این نامها در نام "آزادی" خلاصه می شود

ادامه مطلب شعر آزادی سروده پل الوار شاعر نامدار فرانسوی

یکشنبه، آبان ۰۳، ۱۳۸۸

40th of Neda`s martyrdom

The 40th day of Neda´s martyr

I brought the pictures of my brothers Hanif and Siyavosh and the empathy of the crowd made them raise their pictures and honour them with me.

شنبه، شهریور ۲۸، ۱۳۸۸

دمی با غم بسر بردن جهان یکسر نمی ارزد.حافظ




دمی با غم بسر بردن جهان یکسر نمی ارزد


پ

متن اعلامیه جهانی حقوق بشر


متن اعلامیه جهانی حقوق بشر
ماده 1 تمامی انسان‌ها با منزلت و حقوقی يکسان به دنيا می‌آيند. همگی از موهبت عقل و وجدان برخوردارند و همگان بايد نسبت به ي‌کديگر چونان برادر رفتار کنند.
ماده 2 هرکس بدون هيچ‌گونه تمايزی ازحيث نژاد، رنگ، جنسيت، زبان، مذهب، باور سياسی يا هر باور ديگری، خاستگاه ملی يا اجتماعي، دارايی و ولادت يا هر موقعيت ديگری از حقوق و آزادی هايی که در اين اعلاميه برشمرده شده است برخوردار است. بعلاوه هيچگونه تمايزی نبايد بر پايهٔ موقعيت سياسي، قضايی يا بين المللی کشور يا سرزمينی که شخص بدان تعلق دارد قايل شد، خواه مستقل باشد، خواه تحت قيمومت کشوری ديگر باشد، خواه غيرخود مختار باشد و يا از حيث تماميت ملی تحت هرگونه محدوديتی باشد.

ادامه متن اعلامیه جهانی حقوق بشر

منشور حقوق بشر کورش بزرگ 539 سال قبل از میلاد مسیح

منشور کورش هخامنشی
منم كوروش، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه دادگر، شاه بابل، شاه سومر و اكد، شاه چهارگوشهی جهان. پسر كمبوجيه، شاه بزرگ ... نوه كورش، شاه بزرگ ... نبيره چيش پيش ، شاه بزرگ . . .
آنگاه كه بدون جنگ و پيكار وارد بابل شدم، همه مردم گامهای مرا با شادمانی پذيرفتند. در بارگاه پادشاهان بابل بر تخت شهرياری نشستم، مردوك خدای بزرگ دلهای پاك مردم بابل را متوجه من كرد... زيرا من او را ارجمند و گرامی داشتم.
ادامه منشور کورش هخامنشی

یکشنبه، مرداد ۱۱، ۱۳۸۸

فردوسی چنین گفت

به یزدان اگر ما خـرد داشتیم!!!
کجا این سر انجام بد داشتیم ؟؟

در این خاک زرخیز ایـــــــــــران زمین
نبودند جز مردمـــــــــــــــی پاک دین
همه دینــــــــــشان مردی و داد بود
وز آن کشـــــــــــــــور آزاد و آباد بود
چو مهر و وفا بود خود کیشـــــشان
گنه بود آزار کس پیشـــــــــــــشان
همه بنده ناب یــــــــــــزدان پــــــاک
همه دل پر از مهر این آب و خـــــاک
پــــــــدر در پـــــــدر آریـــــــــایی نژاد
ز پشت فریدون نیکـــــــــــــــــــو نهاد
بزرگی به مردی و فرهنـــــــــــگ بود
گـــدایی در این بوم و بر ننــــــگ بود
کـــجا رفت آن دانـــــش و هـوش ما
که شد مهر میهن فرامـــــــــوش ما
که انداخت آتش در این بوستـــــــان
کز آن سوخت جان و دل دوستـــــان
چه کردیم کین گونه گشتیـــم خوار؟
خرد را فکنــــــــــــــدیم این سان زکار
نبود این چنین کشــــــــــــور و دین ما
کجــــــــا رفــــــت آییـــــن دیرین مـا؟
به یزدان که این کشــــــــــور آباد بود
همـــــــه جــــــــای مـــردان آزاد بود
در این کشــــــــور آزادگی ارز داشت
کشــــــــاورز خود خانه و مرز داشت
گرانمــــــــــــــایه بود آنکه بودی دبـیر
گرامی بد آنکس که بـــــــــــودی دلیر
نه دشـمن در این بوم و بر لانه داشت
نه بیگانه جایی در این خانــه داشــت
از آنروز دشـمن بمــــــــا چــیره گشت
که ما را روان و خرد تیـــــره گشـــــت
از آنروز این خـــــــانه ویـــــــــرانه شد
که نان آورش مــــــــرد بیــــــگانه شد
چو ناکــــــس به ده کدخـــــــدایی کند
کشـــــــــــــــاورز بـــاید گــــــدایی کند
به یــــــــــــزدان که گر ما خرد داشتیم
کجـــــــا این سر انجــــــام بد داشتیم؟
بســـــــــــــوزد در آتش گرت جان و تن
به از زنـــــــدگی کــــردن و زیســـــــتن
اگر مایه زنــــــدگی بنــــــــــدگی است
دو صــــد بار مردن به از زنـــدگی است
بیــــــا تا بکوشیــم و جـــــــــــنگ آوریم
برون ســــــــر از این بار ننــــــــگ آوریم

جمعه، مرداد ۰۹، ۱۳۸۸

Hanif joon

Hanife azizam…

2 rouz az shahadatet tavasote nirohaye mozdore regime jenayatkare Iran

Migozarad ama to lahze be lahze dar zehnam hasti va be man angize midi

Hanif man betazegi daram arzeshe shahadatet ra fahm mikonam. Albate bahaye sangini dadi ama ba shahadatet yek melate bozorgi ra be ham peivand dadi.

Man shahed hastam ke chetor mardom dar inja ba shahadatet tekan khordand va aksat ra be dast gereftand va ba moghavemate meliye mardom hamgam shodand.

Didi Hanif che kare azimi kardi? Hameye gosheye jahan esme to bar labhaye Iraniyane azadikhah faryad mizanad va az khaterate to migoyand

Didi Hanif che hemasei afaridi dadash?

Man 10 ha nafar ra khodam didam ke ba esm bordan az to cheshmaneshun por az ashk shod va kineyeshan be regim 100 barabar shod.

To har an che ke yek ensan mitavanad beshavad shodi va be balatarin gholeye saadat va eftekhar residi.

Emami joon to residi, va deine khodat ra baraye azadiye vatan ada kardi.

Vaghean jaye tabrik darad va jaye hasrat. Ino az tahe del migam.

Asode bekhab dadash.

Be omide azadiye Iran va rouzi ke betavanam dar an donya to ra molaghat bekonam mesle rouzhaye ghadim.

Dadashet

Amir Yaghmai

Rep. Lincoln Diaz-Balart Denounces the attack on Camp Ashraf on House Floor

Hanif, Siyavosh and Amir


Hanif=Ché








Hanif your name have been written in the history as one of the greatest freedomfighters of Iran.
you have achieved something that I have not.I am proud of you brother and I am glad that you found peace.
hope to visit you soon in the other place
your brother
Amir Yaghmai


شعری برای حنیف امامی



گل سرخ در پایان زمستان

پیش از بهار حنیف
در آخرین روزهای زمستان
لاله هائی از زیر برف و یخ سر بیرون می آورند
و صدا می زنند
آهای بهار دارد می آید
یخها و تاریکی ها هجوم می آورند
و نخستین لاله ها را پر پر می کنند
ولی در پی این لاله ها
دریای لاله ها از زیر برفها بیرون می ایند
یخها آب میشوند
و بهار میرسد
با خون گرم لاله های شهید
حنیف!
تو ان لاله پایان زمستان بودی
لاله ای جوان و آتشین
که در پایان زمستان فریاد زدی
بهار دارد می اید
بهار دارد می آید
سربازان سیاهدل زمستان
ترا کشتند
ولی از بدن یخزده ات هزار لاله روئید
لاله های سرخی که در ایران در خیابانها
پیام ترا فریاد می زنند
زمستان دارد میرود
لاله ها همه جا می رویند
یخها همه جا آب میشوند
مردم به سوی ازادی میروند
به سوی خورشید
به سوی دانائی
و تو همیشه در جلوی آنها هستی
زنده و بیدار
چون نداو ترانه و سهراب
چون سیاوش که پس از تو شهید شد
و چون میلیونها جوانی که برخاسته اند
بخاطر آزادی و زندگی
و تو زنده هستی حنیف
در آزادی و زندگی
30/7/2009

بهاران

بهار و نوروز در راهست. مبارک باد