سرگردان و حيران¡ از این سو به ان سو... با چشمهای جستجوگر... انگاری به دنبال گمشده ای ميگردند گمشده ای که خود نميتواند آن را تشبيه بکنند.
بعضی ها دست معشوقه خود را حین عبور ميفشارند... عده ای بخاطز عشق و ديگران از ترس از دست دادن آن عشق...و بعضی ها هم بدنبال دستی ميگردند که ان را بفشارند
امير يغما يی
حين نگاه کردن به عابرين مرکز شهر استکهلم در محل تحصن
امير يغما يی
حين نگاه کردن به عابرين مرکز شهر استکهلم در محل تحصن
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر